نیمکت...
نیمکت کنارفواره ی نور یه بهونه
واسه ازتوگفتنه
جای خالی توگریه اوره
مرگ لحظه های شیرینه منه
یادته به روی اون نیمکت نور
ازتوواژه هاغم وخط میزدیم
دست من به دورگردن توبود
وقتی که تکیه به نیمکت میزدیم
دورمون پرنده هابودن و
عشق بانگاه من وتو یکی می شد
من میخواستم باتوپروازکنم
وبرسم به عاشقی امانشد
یه سبدخاطره داره
یاد تووقتی که تنها
روی نیمکت میشینم
شکررویاکه هنوزم میتونم
توی رویا رویه ماهتوببینم
ازخدامیخوام که عطردلخوشی
هرجاکه باشی به مشامت برسه
ممنونم ازشب رویا
که بازم وقت دلتنگی
به دادم میرسه...
نیمکت کنارفواره ی نور یه بهونه
واسه ازتوگفتنه
جای خالی توگریه آوره
مرگ لحظه های شیرینه منه...
(سپیده)
سلام.به وبم خوش اومدین...